پاتک

طاعت عشق ثوابی ست، که مقبول خداست / سر بی عشق، به تن بار گناهی ست عجیب

پاتک

طاعت عشق ثوابی ست، که مقبول خداست / سر بی عشق، به تن بار گناهی ست عجیب

وقتی مجبوری پرده بزنی به خاطر اینکه حرف در نیارن

با عیال محترمه داشتم از جایی رد میشدم یک صحنه زیبا و جالب نظرم رو به خودش جلب کرد. خیلی زود موبایلم رو بیرون آوردم و از دوربین 2 مگا پیکسلیش نهایت استفاده رو کرد. و عکس زیر رو گرفتم. 

 

 امان از وقتی که عرض خونه مماس با کوچه (بر خونه) کم باشه و جمعیت فامیل ها و آشناها خیلی زیاد باشه و فرهنگ چشم و هم چشمی هم بیداد کنه. و امان از وقتی که اگه مثل بقیه تسلیت نگی برات خیلی بد بشه. دقت  کنید به خاطر نبود جا یک پرده به صورت عمودی و چپکی و چند پرده هم در زیر بقیه پرده ها جای گرفته اند. چون مجبور بوده اند که حتما به خاطر اینکه براشون بد نشه پرده تسلیت بنویسن.

چند بر این لقمه تو را اشتهاست

نگاه اول:

من همیشه به خاطر جو مذهبی خانواده در مدارس شاهد و غیره درس خوندم. مثلا کلاس دوم و سوم و چهارم ابتدایی در مدرسه شاهد گلستان و دوم راهنمایی همینطور و سوم راهنمایی و اول دبیرستان در مدرسه ای درس می خواندم که فرزندان برخی از فرماندهان سپاه در آن مدرسه درس می خواندند. به همین خاطر یک فضای معنوی و مذهبی و تقریبا سالم در مدرسه حاکم بود. اما وقتی سال دوم دبیرستان تغییر مدرسه دادم و وارد یکی از مدارس عادی شهر تهران شدم متوجه شدم ادبیات محاوره همکلاسی ها با قبلا خیلی فرق می کند. در آن مدرسه برای اولین بار رکیک ترین فحش های ناموسی به گوشم خورد و مرا به طرز ناجوری شوکه کرد.

نگاه دوم:

مروز آخر وقت تایم اداری داشتم با یکی از همکاران در مورد مسائل کاری صحبت می کردم. این دوست ما می خواست به عنوان اضافه کار و انجام کارهای عقب افتاده بیشتر در اداره بماند. همینطور که گرم صحبت بودم دیدم یکی دیگه از همکاران که خانوم هم بود و داشت می رفت خونه اومد بعد از کمی خوش و بش کارت ترددش رو از کیفش در آورد و به این یکی از همکارمون داد و بهش گفت: تا ساعت ۴ می مونی دیگه ....

برای من خیلی سخت بود باور کنم که همکارم دست به این کارها بزند. آن هم کسی که شوهرش هم مثل خودش کار می کند و یک منزل هم دارند و اجاره داده اند. آیا این ناشی از نیاز مالی است یا طمع برای بدست آوردن حقوق یا پول بیشتر؟


پانوشت:

  1. یه روز یه حاج آقایی می گفت: بعضی ها نمی دونن که روزیشان پیش خدا معلوم است و مقرر شده است و مقدارش مشخص است. و هیچ کس نمی تواند بیشتر از مقدارش روزی بخورد. لذا هر آنچه که به دست می آورند همان روزی خودشان است که خدا برایشان مقرر کرده اما عجله می کنند و آن را از راه حرام به دست می آورند.
  2. و بعضی ها سر از کار خدا در نمی آورند. و نمی دانند که خدا عادل است. و حق هیچ کس در دنیا و آخرت ضایع نمی شود. و ما گاهی وقت ها فراموشمان می شود که خدایی هم هست و اگر شعله های لقمه حرام را در شکم هامان حس کنیم هیچ گاه به سمت حرام نخواهیم رفت.
  3. بعد یه روز میرسه پیش خودش میگه من که بچه ام را درست تربیت کرده ام چرا دزد از آب در آمد؟
  4. خدا وکیلی بچه ای که از شیر همیچین مادری نوش جان کند به چه شخصیتی تبدیل می شود؟

کروبی و سرطان پروستات

اخیرا خبر بیماری صعب العلاج کروبی در فضای سایبر تیتر برخی از رسانه های مدعی اصلاح طلبی شده است. در ابتدا به نظر می رسد که این خبر صحت دارد چرا که چند روز پیش در یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم صفار هرندی مطلبی چاپ شد که خبر از بیماری یکی از یاران انقلاب می داد. لکن تا کنون هیچ یکی رسانه های اصولگرا به طور واضح و دقیق به این مطلب نپرداخته اند. و به قول معروف این خبر را رسانه ای نکرده اند.
اما آنچه که واضح است رسانه های فارسی زبان خارج نشین به طور گسترده سعی در آماده سازی اذهان مردم برای روز مبادا دارند چرا که با مشکوک جلوه دادن بیماری وی و همچنین مبالغه های مضحک در مورد دست داشتن جمهوری اسلامی در بیماری وی همچنانکه نتوانستند از سلامتی و تن درستی وی در راستای آمال و اهداف شوم خود بر علیه نظام جمهوری اسلامی استفاده کنند سعی در استفاده های تبلیغاتی از بیماری وی هستند. لذا از این جهت است که آقای صفار هرندی برای سلامتی وی از خدا طلب شفاعت می کند. در ضمن آقای صفار هرندی در روزهای حساس بیماری از مهدی کروبی درخواست توبه نصوح می کند و در صورتی که آقای کروبی توبه کند خود ضربه ای بزرگ به دشمنان انقلاب خواهد بود. چرا که با بازگشت کروبی به دامان نظام فرصت های بسیاری از دشمن گرفته خواهد شد.
اما ای کاش مسئولین با هشیاری و با اطلاع رسانی درست و روشنگری های به موقع فرصت تبلیغات مخرب را از دشمن بگیرند. لازم به ذکر آقای کروبی در دولت اصلاحات ریاست مجلس شورای اسلامی را به عهده داشت و عرصه های مدیریتی وی را در جریان مسابقات کشوری وی را جزو پیشکسوتان جمع مال و ثروت اندوزی قرار داده بود تا جایی که برای رسیدن به منافع دنیایی خویش در انتخابات ریاست جمهوری دور دهم با بیگانگان و دشمنان انقلاب اسلامی همصدا شد. وی در دوران اصلاحات و ریاست مجلس سابقه دریافت رشوه های کلان از مفسدان اقتصادی از جمله شهرام جزایری را در کارنامه خود ثبت کرده است.

ما نیمی ترسیم

بچه های تهران یادشون میاد .... یه زمانی از شبکه تهران یه برنامه طنز پخش میشد به نام تئاتر صحنه. این تئاتر که یکی از قوی ترین مجموعه های طنز بود کار بچه های اصفهان بود. من خیلی دوستش داشتم. البته بعدا که از بقیه شبکه های استانی این تئاتر پخش شد همه به رشید علاقه مند شدند. و رشید شد یک چهره محبوب تئاتر.

توی یکی از این تئاتر ها توی یه سکانس چند دقیقه ای رشید و دوستاش از یه روح میترسند اما به خاطر اینکه به خودشون دلگرمی بدن همه با هم دیگه همصدا می خوندن ..... ما نیمی ترسیم (با لهجه شیرین اصفهانی)

حالا قضیه مبارزه با مفاصد اقتصادی و به طور مشخص آقا زاده های رانت خوار و همه چیز خواره. همه به نحوی دارن به قوه قضائیه دلگرمی می دن! آقا برید جلو ما پشتتونیم! خود حاج آقا لاریجانی هم هر از چند گاهی توی یه مصاحبه تلویزیونی اعلام می کنه که ما با هیچ کس تعارف نداریم. یه روز میگه قانون برای همه مساویه! یه روز دیگه می گن کسی دخالت نکنه! یه روز دیگه .....    همینطوری که هی می ترسن و زورشون نمیرسه به بعضی از آقا زاده ها و پدرانشان دائم تبلیغات می کنند که ما نیمیترسیم!

اما به قول قدیمیا: آفتابه لگن هفت دست آما شام و ناهار هیچی! با آه و افسوس باید داد زد و مرد میدون طلبید! یا یه مرد نداریم که جلوی یه عده نامرد بایسته یا این نامردا اینقدر کلفت شده اند که پشت همه مردا رو به خاک مالیدن!