پاتک

طاعت عشق ثوابی ست، که مقبول خداست / سر بی عشق، به تن بار گناهی ست عجیب

پاتک

طاعت عشق ثوابی ست، که مقبول خداست / سر بی عشق، به تن بار گناهی ست عجیب

تطمیع، تحمیق، تهدید و تحقیر در دولت اصلاحات

این پست خطاب به کسانی - سوتک- است که روحانیت را متهم به تحمیق مردم می کنند! این پست خطاب به "به اصطلاح روشن فکران غرب زده" که تحمیق شده و تطمیع شده غرب هستند!

تطمیع یعنی به طمع انداختن! در دولت اصلاحات بارها و بارها در رسانه های اجیر شده ی اصلاحات برای اینکه مردم آگاه و فهیم ایران زمین را متمایل به فرهنگ لاابالی گری و فرهنگ برهنگی غربی و آمریکایی کنند پیشرفت های علمی آمریکا و اروپا را به رخ مردم ایران کشیدند و هشت سال بر این امر اصرار کردند. آنها در این پرده نفاق بارها و بارها منافقانه و خیانت کارانه با سران غرب و آمریکا و همچنین با مسئولین اطلاعاتی آنها ارتباط غیر رسمی برقرار کرده و در خصوص مسائل فرهنگی و امنیتی کشور ما با آنها به زعم خودشان تبادل نظر - بخوانید نوشتن دیکته - کردند. این اقدامات خائنانه همچنین در پوشش " گفت و گوی تمدن ها" که نظریه ی آن علی الظاهر از سوی خاتمی مطرح شده بود در قالب یک سازمان به ریاست سعید حجاریان جهت تسهیل برقراری ارتباط با جاسوسان آمریکایی و اسرائیلی و انگلیسی در پوشش عوامل فرهنگی ادامه یافت. (جالب اینجاست که بدانید این نهاد به خاطر نوع کاربردی که داشت پس از انتخابات دور نهم ریاست جمهوری عملا بلا استفاده و متروک شد). نکته دیگر این است که محمد خاتمی -رئیس جمهور وقت ایران- پس از اعلام نظریه دیکته شده ی خود بارها و بارها از طرف سران غربی و اروپایی و همچنین رسانه های آنها مورد تحسین و حمایت قرار گرفت.

تحمیق یعنی احمق شمردن! گاهی وقت ها بعضی به اصطلاح روشنفکران تصور می کنند که معنی این کلمه احمق کردن است یا همان " خر کردن " همانطور که در بالا هم اشاره کردم دولت خائن اصلاحات و سردمداران خیانت کار اصلاح طلب تنها تحفه ای که به جوان های ایران هدیه کردن فرهنگ برهنگی و لاابالی گری بود که در پوشش تمدن غربی در رسانه های اجیرشده ی اصلاح طلب ترویج و تبلیغ می شد! معنی این کار چیزی نبود جز احمق کردن جوان ها. علی الخصوص اقشار مرفه تر جامعه که مصرف کردن فرهنگ غربی از توانایی مالی برخوردار بودند. یکی دیگر از ابزارهایی که اصلاحات و دوم خرداد آن را به جانعه تزریق کردند فرهنگ مصرف گرایی بود. این فرهنگ به شدت در قرآن نهی شده و اصرافکاران را برادران شیطان شمرده است. اصراف و برهنگی فرهنگ هایی هستند که مردم را از خدا دور کرده و روح معونیت و الهی بودن را در انسان می کشد. انسانی که از خدا دور می شود شیطان قسم خورده بر او مسلط می شود.

تهدید به معنای ترسانیدن است! در رسانه های خودفروخته و اجیر شده اصلاحات - بخوانید استکبار که همخانواده استکفار است - بارها و بارها قدرت های مالی و نظامی آمریکا را به عنوان تنها قدرت نظامی دنیا به رخ مردم ایران کشیدند و به این بهانه سعی کردند روح ترس از آمریکا را در قلوب مسلمانان ایران زمین مسلط کنند. آنان - اصلاح طلبان- که خود انسان های ضعیف النفس و خودفروخته ای بودند در مقابل تهدیدات آمریکا سر تسلیم بر زمین نهادند و در مناسبات مختلف به آنها - آمریکا و اسرائیل و انگلیس- باج دادند و از آبروی نظام مقدس جمهوری اسلامی و همچنین از آبروی مردم متمدن ایران زمین هزینه کردند. نمونه بارز آن تعلیق دو سال و نیم غنی سازی اورانیوم به صورت داوطلبانه بود که در ازای آن هیچ گونه امتیازی از غربی ها دریافت نکردیم! (من شرم می کنم که کارنامه خدمات خاتمی را با هیچ یک از دوستان خارجی خودم درمیان بگذارم)

تحقیر به معنای حقیر شمردن! دولت اصلاحات در راستای سیاست مبارزه با مبانی اسلامی و قرآنی بارها به مقدسات اسلام توهین کرده و ارزش های اسلامی را مورد هجوم قرارداده و تحقیر کردند. آنها در مطبوعات و سخنرانی های خود در ابتدا حمله کردند به " امر به معروف و نهی از منکر " این موضوع که از فروع دین اسلام است مانع فاسد شدن جامعه می شود! عوامل شیطان خیلی خوب می دانستند که باید برای تخریب جامعه اسلامی از کجا شروع کنند! آنها هرکسی را که امر به معروف می کرد تحقیر می کردند و آنقدر در رسانه هاشان این عمل را تقبیح کردند که عملا مردم را از این کار بازداشتند! نتیجه اش همین فرهنگ برهنگی است که شما می بینید! آنها نه تنها به امر به معروف و نهی از منکر حمله کردند بلکه به روح شهادت طلبی و دفاع از مرز و بوم کشور و دین و همچنین به مقوله انتظار ظهور و دیگر مبانی فکری اسلامی که اینجا جای تفصیل آن نیست تاختند و برای این مقصود از ابزار تحقیر استفاده کردند!


  1. این پست برای دایی خودم و جناب سوتک است!
  2. خدا لعنت کند موسوی و خاتمی و کروبی را که در راستای اجرای سیاست های استکفار و استکبار پروژه های دیکته شده آنها را مو به مو و دقیق و حرفه ای انجام دادند. و آنقدر این اراذل کینه ای و طمع کارند که هنوز نمی خواهند از راه رفته بازآیند

چه کسی از سران فتنه شکایت کرده است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله آملی لاریجانیا سلام و با احترام و تشکر فراوان به خاطر اعدام عامل جنایت میدان کاج تهران

جناب حضرت آیت الله لاریجانی! الان یک سال و چند ماه است که از فتنه ۸۸ میگذرد. همانطور که شاهد بودیم فتنه گران به نظام مقدس جمهوری اسلامی هتاکی کردند به اموال مردم تجاوز کردند. شیشه های بانک ها مغازه ها را شکستند مساجد و اتوبوس ها را به آتش کشیدند به قرآن توهین کردند و در روز عاشورا سوت و کف زدند و پایکوبی کردند عکس امام را پاره کردند و از همه مهمتر دست به خون هموطنانمان آلودند. و در تمام این جریانات مسبب اصلی سران فتنه بودند که با هماهنگی محافل خارج نشین و اپوزیسیون ها و سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی و رسانه های آمریکا و انگلیس با برنامه ریزی های قبلی به آتش این فتنه هیزم ریختند و دمیدند!

سوال بنده از مسئولیبن محترم نظام جمهوری اسلامی و از دستگاه های قضایی بالاخص دانشمند جوان حضرت آت الله لاریجانی این است که: آیا تا به حال کسی از سران فتنه شکایت کرده است؟ یا شما منتظر هستید کسی از خارج از کشور ایران شکایت آنها را بکند؟ چگونه است است که کسانی که خود متهم اصلی ماجرا هستند از مدیر مسئول روزنامه ایران شکایت کردند و خیلی سریع به شکایت آنها رسیدگی شد و آن مدیر مسئول علی رغم دریافت حکم برائت از دادگاه مطبوعات در دادگاه عدالت قضایی محکوم به زندان و شلاق می شود اما دستگاه قضایی در اجرای عدالت در خصوص سران فتنه هیچ اقدامی نمی کند با اینکه می تواند به عنوان مدعی العموم از سران فتنه شکایت کند.

این موضوع را از کدام بعد بررسی کنیم؟ از بعد اجرای حرفه ای وظایف قانونی دستگاه قضایی؟ یا ضعف مسئولین مربوطه؟ سوال بنده از جناب آقای لاریجانی این است: چرا از حمایت های بی دریغ مردم از نظام جمهوری اسلامی در مناسبت های مختلف به نفع نظام استفاده نمی کنید و سران فتنه را مجازات نمی کنید؟ آیا گمان نمی کنید روزی مردم از دستگاه قضا دلسرد خواهند شد؟ و اعتماد آنها به شما سلب خواهد شد؟ مگر نه این بود که سکوت مردم در مقابل معاویه منجر به حکومت یزیدیان گردید؟

ای کاش متولیان امر از جمله نیروی انتظامی -وزارت اطلاعات- سپاه و بسیج و مدعی العموم یا هر ارگان مسئول دیگری که وظیفه قانونی آنها برای برقراری انضباط و امنیت اجتماعی ایجاب می کند که از مسببین اصلی فتنه شکایت کند اعلام می کردند چه کسی برای سران فتنه پرونده تشکیل داده و یا خود را مسئول می داند پرونده تشکیل دهد و به خواست عمومی و حق مردم که ادب کردن قانون شکنان هتاکان خائنین به دین و اسلام و میهن و حلقه به گوشان آمریکا انگلیس و اسرائیل رسیدگی کند؟

نمی دانیم بسیج شکایت کرده است؟ نمی دانیم سپاه شکایت کرده است؟ نمی دانیم نیروی انتظامی شکایت کرده است؟ وزارت اطلاعات شکایت کرده است؟ مدعی العموم ؟ چه کسی شکایت کرده است؟

جناب آقای لاریجانی ما از شما تشکر می کنیم که با اقدامات سریع نسبت به هتاکان به جان مردم با سلاح سرد به اشرار نشان دادید عزم دستگاه قضا برای برقراری امنیت جزم است! اما از شما همچنان می خواهیم با سران فتنه طوری برخورد کنید که خاتمی (لعنت الله علیه) از این جسارت ها نکند که برای شرکت در انتخابات برای ما (که حامیان نظام جمهوری اسلامی هستیم) شرط بگذارد.

آقای لاریجانی شکم معاویه را پاره کن!

این پست برای آقای مهندس علی رستگاری است که نسبت به این جمله واکنش نشان داد و به من گفت این جمله برای من خیلی سنگین است:

وقتی حسین(ع) در مسلخ است چه به نماز ایستاده باشی و چه به شراب نشسته باشی! هر دو یکی است. (شریعتی)

پرده اول: برای مظلومیت حسین همین بس که بعد از گذشت هزار و چندصد سال مسلمان شیعه ایرانی می ترسد از حسین دفاع کند ... آقای رستگاری اگر در کوفه بودی به خاطر اتحاد چه می کردی؟ آیا تو هم به طرف حسین سنگ می انداختی؟  در اتاق کارم یک تخته وایتبردی (تخته سفید) هست که تا به حال هیچ کس به آن هیچ توجهی نمی کرد. ولی از آنجا که من یک وبلاگنویس هستم و قدر تخته های سفید را می دانم و به قدرت تاثیرگذاری قلمم آگاهم سعی کردم هر دو سه روز یکبار مطلب جدیدی در بالای این تخته بنویسم. این کار را کردم و به طور شگرفی نتیجه اش را دیدم.

یک هفته پیش جمله بالا را روی تخته نوشتم تا اینکه دو سه روز پیش مهندس رستگاری وقتی آمد مبلغ حق کارشناسیش را از ما بگیرد چشمش افتاد به آن جمله و لب به اعتراض گشود:

این جمله خیلی برای من سنگین است. ما باید با سنی ها متحد باشیم. و سنی ها این حرف ها را قبول ندارند!!!

عجیب است که شیعه مسلمان به بهانه اتحاد سنگ اعتقادی سنی ها را به سینه می کوبد! و این بسی شرم آور و ننگین است پا پس کشیدن از حرف حق به بهانه های واهی. در حالی که امام خمینی گفت: اگر تمام ایران بر علیه من قد علم کنند من ذره ای از راه خودم منحرف نخواهم شد!!! به طور شک آقای رستگاری امام حسین را قبول ندارد که با تمام ادعای روشن فکری اش چنین به نفع شیطان موضع گیری می کند!

پرده دوم: دیروز سالگرد حماسه غرور آفرین ۹ دی بود. من با تمام وجودم قلمم را رسانه می کنم و در کنار تهرانی های عزیز که صداهاشان را رسانه کردند تا گوش بی بی سی را کر کنند و به مستکبران نشان دادند که هشیار و بیدار هستند و هیچ گاه اجازه نخواهند داد تا چشم طماع شیطان به کشور ما امیدوار باشد فریاد می کشم مرگ بر آمریکا. مرگ بر انگلیس. مرگ بر اسرائیل. مرگ بر منافق.

پرده سوم: بنده از رئیس محترم قوه قضاییه خواهش و تمنا می کنم در کنار این حمایت های مردمی و اعلام انزجار آنها از منافقین فرصت را مغتنم بشمار و بیش از این وقت را هدر نده و کار سران فتنه را یکسره کن! ما از قوه محترم قضائیه می خواهیم تا در این امر تعجیل کنند و چه بسا مصلحت آینده ما خشکاندن ریشه فتنه و نفاق است. که اگر مصلحت اندیشان سخن پیامبر را گوش کرده بودند و شکم معاویه را روی منابر دریده بودند هیچگاه روزگار یزید فرا نمی رسید. و اکنون نگذارید از اصلاب معاویه های امروز یزیدیان متولد شوند. این معاویه ها داعیه دار حکومتند و سودای قدرت در سر می پرورانند!