پاتک

طاعت عشق ثوابی ست، که مقبول خداست / سر بی عشق، به تن بار گناهی ست عجیب

پاتک

طاعت عشق ثوابی ست، که مقبول خداست / سر بی عشق، به تن بار گناهی ست عجیب

وطن فروشانی به نام کروبی و موسوی و خاتمی

خیانت کاران را بنگرید!      امروز در صحن علنی مجلس نمایندگان منتخب مردم ایران زمین بر علیه کروبی و موسوی و خاتمی شعار مرگ سر دادند و مجازات و اعدام آنها را از قوه قضاییه خواستار شدند. به اعتقاد من تسامح بیجای قوه قضاییه منجر به جسور شدن این وطن فروشان شد تا دوباره با حمایت رسانه های آمریکایی و انگلیسی و با مدیریت سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس و با جمع آوری و ساماندهی تعدادی فریب خورده و اجیر شده به کف خیابان ها بیایند و باز ایستگاه های اتوبوس را به آتش بکشند و برای ایرانی های عزیز مزاحمت ایجاد کنند. 

من  از این سه وطن فروش خائن چند سوال دارم: 

  1. آقای خاتمی موسوی و کروبی! شما برای راه اندازی چنین اغتشاشاتی چه مبلغی از دشمنان این مرز و بوم دریافت کرده اید تا به اموال عمومی خسارت وارد کنید؟ 
  2. مگر نه این بود که می خواستید از مردم مصر حمایت کنید؟ دیروز ۲۵ بهمن چند شعار و چه شعارهایی در حمایت از مردم آزادی خواه مصر سر دادید؟ 
  3. مگر نه این بود که مردم ایران زمین در روز ۲۲ بهمن هم سالروز انقلاب عزیز و مقدس ایران را جشن گرفتند و در همان روز از مردم مصر حمایت کردند؟ پس اعلام حمایت در یک روز دیگر و درخواست حضور از هواداران خود چه معنی دارد؟ آیا شما بیشتر بودید یا جمعیت سرتاسری و میلیونی ۲۲ بهمن؟ چرا چشمان خود را باز نمی کنید؟ 
  4. آیا می دانید آمریکای جنایتکار و اسرائیل غاصب و خونریز و انگلیس مکار از شما حمایت کرده اند؟ با کدام باور به خیابان آمدید؟ و به کدام انگیزه اموال عمومی را تخریب کردید؟

      آقای موسوی و خاتمی و کروبی! ما عقیده داریم شما در طمع پست و مقام و ثروت در حال سوختنید. وگرنه این همه عرض خود نمی بردید و زحمت ما نمی داشتید. چه زیبا گفته حافظ عزیز: ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست! 

      آقای موسوی تو به ما کمک کردی تا برای شکایت خود از شما مستندات بیشتری داشته باشیم. تو در منجلابی فرو رفتی که بن علی و حسنی مبارک فرو رفت. آقای موسوی گمان می کنم دیگر هیچ راه بازگشتی برای تو باقی نمانده است. تو لجوج تر از آنی که بخواهی واقعیت را بفهمی.

نظرات 2 + ارسال نظر
درخت سبز سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:25 ب.ظ

ناصر خسرو میگه: آنگه که بر من و تو وزد باد مهرگان آنوقت شود پدید که نامرد و مرد کیست !! روزگار و تاریخ تکرار شدنی است .... صبر میکنیم .... حق آمدنیست!!!!

این حرف قرآنه:
جاء الحق و ذهق الباطل. ان الباطل کان ذهوقا

امیر محمد جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:22 ب.ظ

برادر عزیز آخه ما مدتهاست حسابمون از ملت ایران جدا کرده ایم خوب اگه ما هم بیست و دو بهمن بیرون می آمدیم که جز ء مردم ایران حساب می شدیم
انوقت حق و حقوق ما ضایع می شد و نوکریمون چه می شد
آخه فرقی باید بین آزاد و بنده باشد

خوبه خودت هم به نوکری خودت معترفی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد