نگاه اول:
من همیشه به خاطر جو مذهبی خانواده در مدارس شاهد و غیره درس خوندم. مثلا کلاس دوم و سوم و چهارم ابتدایی در مدرسه شاهد گلستان و دوم راهنمایی همینطور و سوم راهنمایی و اول دبیرستان در مدرسه ای درس می خواندم که فرزندان برخی از فرماندهان سپاه در آن مدرسه درس می خواندند. به همین خاطر یک فضای معنوی و مذهبی و تقریبا سالم در مدرسه حاکم بود. اما وقتی سال دوم دبیرستان تغییر مدرسه دادم و وارد یکی از مدارس عادی شهر تهران شدم متوجه شدم ادبیات محاوره همکلاسی ها با قبلا خیلی فرق می کند. در آن مدرسه برای اولین بار رکیک ترین فحش های ناموسی به گوشم خورد و مرا به طرز ناجوری شوکه کرد.
نگاه دوم:
مروز آخر وقت تایم اداری داشتم با یکی از همکاران در مورد مسائل کاری صحبت می کردم. این دوست ما می خواست به عنوان اضافه کار و انجام کارهای عقب افتاده بیشتر در اداره بماند. همینطور که گرم صحبت بودم دیدم یکی دیگه از همکاران که خانوم هم بود و داشت می رفت خونه اومد بعد از کمی خوش و بش کارت ترددش رو از کیفش در آورد و به این یکی از همکارمون داد و بهش گفت: تا ساعت ۴ می مونی دیگه ....
برای من خیلی سخت بود باور کنم که همکارم دست به این کارها بزند. آن هم کسی که شوهرش هم مثل خودش کار می کند و یک منزل هم دارند و اجاره داده اند. آیا این ناشی از نیاز مالی است یا طمع برای بدست آوردن حقوق یا پول بیشتر؟
پانوشت: