پاتک

طاعت عشق ثوابی ست، که مقبول خداست / سر بی عشق، به تن بار گناهی ست عجیب

پاتک

طاعت عشق ثوابی ست، که مقبول خداست / سر بی عشق، به تن بار گناهی ست عجیب

آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه

آزادی اندیشه با ریش و پشم و ژیلت و موکن چی میشه؟احتمالا فکر می کنند آزادی اندیشه با تیغ و ژیلت میشه! و اصولا چنین افرادی عقلشان در ریششان یا در فک و صورتشان است. به همین خاطر برای اینکه بتوانند آزادانه و رها از هرگونه تعصبات فکری فکر کنند همیشه ریششان را می زنند! ولی عجیب اینجاست که چطور میشور کسی عقلش در فکش باشد؟! بنا بر آخرین اخبار رسیده از موسسه پژوهشی رویان چنین افرادی دچار جهش ژنتیکی شده اند! خوشبختانه این جهش ارثی نیست و در برخی افراد رویت شده است. لذا هیچ جای نگرانی نیست! 

معلوم نیست مشکلشان چیست که ریش را مانعی برای آزادی اندیشه می دانند؟ آیا مشکل ریش است؟ البته  بعضی مسائل وجود دارد که انسان را دچار تناقض می کند. به طور مثال اینگونه افراد که دچار جهش ژنتیکی هستند مخالف روحانیت هستند اما برای برخی روحانیون احترام و اعتبار ویژه قائلند! مثلا همین کروبی! آقای کروبی ریش دارد و ریشش هم خیلی بلند است. آنهایی که ریش را عامل عقب ماندگی و تعصب های کورکورانه می دانند شدیدا حامی کروبی هستند به طوری که در انتخابات ریاست جمهوری به وی رای دادند و این تناقض جای بسی شگفتی دارد. یکی دیگر از مثال های نقض همین آقای سروش است! آقای عبدالکریم سروش هم ریش بلندی دارد البته نه به بلندی کروبی! ولی آنقدر قابل توجه هست که بگوییم ریش دارد. یا مثلا آقای صانعی. ایشان هم ریش دارد و نوع کوسه ای آن! و می بینیم که این افراد از ایشان حمایت می کنند و خیلی هم قبولش دارند. به طوری با اینکه نماز نمی خوانند و روزه هم نمی گیرند ولیکن ایشان مرجع تقلیدشان است. و ما تعجب می کنیم که چطور این طیف که دچار جهش ژنتیکی شده اند لکن در بعضی مواقع عکس العمل های خلاف گفته هایشان نشان می دهند. البته مثال های نقض در این رابطه فراوان است و می توان محمد خاتمی را از دیگر مثال های فوق ذکر کرد.

Elections in Iran

Hello to all the young American and European. In average once a year the people participate in elections in Iran. The people of Iran have great presence in each election.

Now the tenth presidential election has been held.

 In Iran every 4 year, the presidential election is held.

Mr. Ahmadinejad was the winner in this course of elections.  Mr. Ahmadinejad in the ninth round was able to assign votes to the maximum.

Mousavi, who was reformist and rival of Mr. Ahmadinejad was defeated in the elections and failed to seize the majority. Mr. Mousavi, who didn't expect to fail in this election, accused the government of Mr.Ahmadinejad to cheating.

Mr. Ahmadinejad and government authorities repeatedly asked Mousavi to provide a proof for his claim. Mousavi, who had no evidence, invited his own supporters for street protests. The protesters destroyed everything.They broke the glasses of banks. Fired the buses, attacked the people and beated them.They insulted the political and religious leader of Iran.

Unfortunately, European countries and America supported Mousavi. Because they found their own benefit in supporting him.

Surely, Mr. Mousavi was not an appropriate goal for America and the West.

But America and Europe supported Mousavi to achieve their benefits  and strike the Islamic Republic of Iran. Their support included : financial support, intellectual and media respectively.

One of the factors that caused Mousavi to be defeated was the media support of America. Because Iranian people hate America and some of the European countries like England and even Israel.

The object of America was to overthrow the Islamic Republic of Iran. Mousavi who had considerable number of fans among Iranians tried to make a break among the people in Iran.

But Iranians recognized the  right way by exposures that the supporters of Ayatollah Khamenei and the ministry of information did.they did not let Mousavi and his supporters to make challenge Iran by unreal insults.

Majority of Iranians are the supporters of the leader.They listen to the command of the leader in crisis . The leader in Iran is the axis of the Unity.

دیگه خبری از آقای چیز نیست

آقای چیزنمی دونم چی شده که دیگه خبری از چیز نیست. معلوم بود که چیزش کرده بودند. وگرنه خودش کسی نبود که بیاد توی چیز شرکت کنه. البته از اول هم خاتمی می ترسید اصلاحات رای چیز رو نیاره. برای همین رفتند سراغ چیز. البته بعد پشیمون شدند. چون خاتمی می گفت: یا من یا میرحسین. ولی خود میرحسین عقیده داشت که هم من می تونم باشم و هم آقای چیز و حضور دو نفر در صحنه انتخابات هیچ منافاتی با هم نداره. البته میرحسین به زعم خودش می خواست چیز بازی در بیاره. خاتمی اینا هم از این ناهماهنگی و ناکامی در اتحاد به عنوان یک فرصت استفاده کرد و حسابی چیز میرحسین رو گرفتند. خاتمی اینا پیش خودشون فکر کردند میرحسین رو شیرش می کنیم تا فکر کنه کلفت اصلاحاته. از اون طرف خود چیز برای خودش برنامه ریخته بود تا هر دو طرف رو داشته باشه. به زعم خودش هم می خواست رای اصلاحات رو بگیره و هم رای های اصول گرایان رو. برای همین گفت: من اصلاح طلبی هستم که به چیز رجوع می کنم. خلاصه خاتمی اینا حسابی توی چیز میرحسین خوندند که آقا شما رای اکثریت رو داری. بنده خدا هم توهم ورش داشت. خیلی زود خودش را چیز معرفی کرد. البته این یه توطئه بود که موسوی کمابیش از اون خبر داشت اما به عبارتی مدیریت هم می شد. یعنی اطرافیانش اجازه نمی دادند تا اون بنده خدا واقعیت اطرافش رو ببینه. البته الان هر از چندگاهی یه دونه چیز صادر میکنه.