همانطور که در پست قبل عرض کردم مبارزه با مفاسد اقتصادی با وجود نفذ برخی دنیا طلبان در راس برخی وزارت خانه های حساس و اقتصادی و برخی نهادهای تصمیم ساز، به هیچ جایی نخواهد رسید و عملا ناکام و عقیم خواهد ماند. و متاسفانه این اقایان انقدر گردن کلفت شده اند که به خاطر منافع خودشان تلاش می کنند تا در سیستم های انتخابات دست ببرند و آن را به نفع خودشان دستکاری کنند. چراکه خبرهای رسیده حاکی از تلاش هاشمی و اطرافیان و متحدانش برای تدوین قوانین مربوط به انتخابات و کمرنگ کردن نقض شورای نگهبان بر خلاف قانون اساسی است.
پانوشت:
شنیده شده عبدالمالک ریگی به قتل حضرت علی هم اعتراف کرده.
این جک را از زبان یک اصلاح طلب شنیدم.
از آنجایی که اصلاح طلبان از دستگیری عبدالمالک ریگی ناراحتند. روی آورده اند به جک سازی بر علیه نظام جمهوری اسلامی. و این اولین و اخرین جک آنها نیست که بر علیه نظام جمهوری اسلامی می سازند.
یکی از تلاش های دولت احمدی نژاد مبارزه با مفاصد اقتصادی است. ایشان از زمان شروع ریاست جمهوریشان بر این قضیه در سخنرانی های مختلف تاکید کرده اند. به طور یقین بعد از انقلاب اسلامی برخی از مسئولین که از برکت این انقلاب به پست ها و مسئولیت های کلان اقتصادی و سیاسی نائل شده اند با استفاده از انواع و اقسام رانت ها ثروت های هنگفتی برای خود جمع آوری کرده اند. این آقایان آنقدر خورده اند که گردنشان بیش از اندازه کلفت شده و کم کم حرص قدرت طلبیشان در راستای رسیدن به آمال دنیایی خود به جای ثروت طلبیشان جایگزین شده است. چراکه از راه قدرت به ثروت دست پیدا می کنند.
۲- لازم به ذکر است شهرام جزایری به کروبی و خاتمی که رئیس مجلس و رئیس جمهور وقت دولت اصلاحات بودند مبالغ هنگفتی کمک های مالی بلا عوض داده بود که شخصی مثل آقای کروبی آنها را صرف امور شخصی خودش کرده بود. جزایری با فرزندان هاشمی ارتباط برقرار کرده بود و آنقدر این رابطه ها نزدیک و دوستانه بود که توانست با کمک یکی از پسران هاشمی از زندان فرار کند و مدتی متواری باشد.
۳- در مورد حلقه های بسته مدیریتی در وازرت نفت یکی از گله های دکتر احمدی نژاد این بود که ما به هرکجای وزارت نفت دست می زنیم و هر مدیری را جا به جا می کنیم صدای همه با هم درمیاد.
یکی از مسائلی که در شخصیت خیلی ها بروز می کند تلاش های پوششی برای پنهان کردن نواقص و معایب شخصیتی است. مثلا افرادی که در شخصیت خود احساس حقارت می کنند سعی می کنند تا خود را از همه بالاتر نشان بدهند. یکی از خصوصیات این افراد تکبر ورزی است. این افراد دائم من من می کنند. یکی از تکه کلام های رایج و دائمی این اشخاص کلمه من است. اگر از طرف جمع مورد تمسخر واقع شوند شدیدا ناراحت می شوند و واکنش نشان می دهند و اصولا نمی دانند در این لحظه باید چه کار کنند. و معمولا در این حالات دچار اشتباهات فاحش می شوند. چون از این ناحیه آسیب پذیرند.
یا افراد دروغگو همیشه با انگ دروغگویی به دیگران سعی می کنند تا دروغگویی های خود را بپوشانند. شاید دست پیش را می گیرند تا پس نیفتند. دست پیش گرفتن یکی از ابزار قدرتمند این افراد است. به طور مثال میرحسین موسوی و جناح اصلاح طلب در اخرین دور انتخابات ریاست جمهوری ایران دست پیش را گرفتند. در ابتدا انها چون می دانستند که رای اقلیت را دارند دائم در رسانه ها القا کردند که در اکثریت قرار دارند. و بعد در شب های قبل از انتخابات شعار می دادند که ( آخر هفته احمدی رفته) شب قبل از اعلام نتایج هم موسوی در مقابل خیل عظیم خبرگذاری ها اعلام پیروزی کرد. و آن افتضاحات استراتژیک را مرتکب شد. این همه دروغ چرا اتفاق افتاد؟
ادامه مطلب ...احتمالا فکر می کنند آزادی اندیشه با تیغ و ژیلت میشه! و اصولا چنین افرادی عقلشان در ریششان یا در فک و صورتشان است. به همین خاطر برای اینکه بتوانند آزادانه و رها از هرگونه تعصبات فکری فکر کنند همیشه ریششان را می زنند! ولی عجیب اینجاست که چطور میشور کسی عقلش در فکش باشد؟! بنا بر آخرین اخبار رسیده از موسسه پژوهشی رویان چنین افرادی دچار جهش ژنتیکی شده اند! خوشبختانه این جهش ارثی نیست و در برخی افراد رویت شده است. لذا هیچ جای نگرانی نیست!
معلوم نیست مشکلشان چیست که ریش را مانعی برای آزادی اندیشه می دانند؟ آیا مشکل ریش است؟ البته بعضی مسائل وجود دارد که انسان را دچار تناقض می کند. به طور مثال اینگونه افراد که دچار جهش ژنتیکی هستند مخالف روحانیت هستند اما برای برخی روحانیون احترام و اعتبار ویژه قائلند! مثلا همین کروبی! آقای کروبی ریش دارد و ریشش هم خیلی بلند است. آنهایی که ریش را عامل عقب ماندگی و تعصب های کورکورانه می دانند شدیدا حامی کروبی هستند به طوری که در انتخابات ریاست جمهوری به وی رای دادند و این تناقض جای بسی شگفتی دارد. یکی دیگر از مثال های نقض همین آقای سروش است! آقای عبدالکریم سروش هم ریش بلندی دارد البته نه به بلندی کروبی! ولی آنقدر قابل توجه هست که بگوییم ریش دارد. یا مثلا آقای صانعی. ایشان هم ریش دارد و نوع کوسه ای آن! و می بینیم که این افراد از ایشان حمایت می کنند و خیلی هم قبولش دارند. به طوری با اینکه نماز نمی خوانند و روزه هم نمی گیرند ولیکن ایشان مرجع تقلیدشان است. و ما تعجب می کنیم که چطور این طیف که دچار جهش ژنتیکی شده اند لکن در بعضی مواقع عکس العمل های خلاف گفته هایشان نشان می دهند. البته مثال های نقض در این رابطه فراوان است و می توان محمد خاتمی را از دیگر مثال های فوق ذکر کرد.