پاتک

طاعت عشق ثوابی ست، که مقبول خداست / سر بی عشق، به تن بار گناهی ست عجیب

پاتک

طاعت عشق ثوابی ست، که مقبول خداست / سر بی عشق، به تن بار گناهی ست عجیب

دیگه خبری از آقای چیز نیست

آقای چیزنمی دونم چی شده که دیگه خبری از چیز نیست. معلوم بود که چیزش کرده بودند. وگرنه خودش کسی نبود که بیاد توی چیز شرکت کنه. البته از اول هم خاتمی می ترسید اصلاحات رای چیز رو نیاره. برای همین رفتند سراغ چیز. البته بعد پشیمون شدند. چون خاتمی می گفت: یا من یا میرحسین. ولی خود میرحسین عقیده داشت که هم من می تونم باشم و هم آقای چیز و حضور دو نفر در صحنه انتخابات هیچ منافاتی با هم نداره. البته میرحسین به زعم خودش می خواست چیز بازی در بیاره. خاتمی اینا هم از این ناهماهنگی و ناکامی در اتحاد به عنوان یک فرصت استفاده کرد و حسابی چیز میرحسین رو گرفتند. خاتمی اینا پیش خودشون فکر کردند میرحسین رو شیرش می کنیم تا فکر کنه کلفت اصلاحاته. از اون طرف خود چیز برای خودش برنامه ریخته بود تا هر دو طرف رو داشته باشه. به زعم خودش هم می خواست رای اصلاحات رو بگیره و هم رای های اصول گرایان رو. برای همین گفت: من اصلاح طلبی هستم که به چیز رجوع می کنم. خلاصه خاتمی اینا حسابی توی چیز میرحسین خوندند که آقا شما رای اکثریت رو داری. بنده خدا هم توهم ورش داشت. خیلی زود خودش را چیز معرفی کرد. البته این یه توطئه بود که موسوی کمابیش از اون خبر داشت اما به عبارتی مدیریت هم می شد. یعنی اطرافیانش اجازه نمی دادند تا اون بنده خدا واقعیت اطرافش رو ببینه. البته الان هر از چندگاهی یه دونه چیز صادر میکنه.  

نظرات 1 + ارسال نظر
sara دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:25 ب.ظ http://www.joking.ir

http://www.joking.ir

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد